حاج قاسمی که من می شناسم

کتاب “حاج قاسمی که من می شناسم” خاطرات 38 سال رفاقت حجت الاسلام علی شیرازی با شهید حاج قاسم سلیمانی است.

دوستان و یاران بی شمار سردار دل شهید حاج قاسم سلیمانی، هر کدام شناختی از او دارند. علی شیرازی نیز در این کتاب گذری به رفاقت چند ساله اش با سردار سلیمانی کرده است تا شناخت خود از این شهید بزرگوار را برای ما بازگو کند.

معرفی کتاب حاج قاسمی که من می شناسم

کتاب خاطرات علی شیرازی در مورد سردار سلیمانی در 12 فصل به نگارش در آمده است. متن کتاب بسیار صمیمی، ساده و روان است و مقام معظم رهبری نیز از این کتاب تعریف کرده اند.

بغض و گریه رهبر معظم انقلاب هنگام تعریف خاطره ای از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بودند بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ آنجا که فرمود: من یک کتابی را دارم می خوانم؛ در همین شرح وضع اخلاقی و زندگی شهید سلیمانی… که یک چیزهای جالبی آنجا هست. از قول یکی از دوستان قدیمی ایشان نوشته که نوه‌ یکی از دوستان شهیدش را می خواستند عمل جرّاحی کنند، رفت داخل بیمارستان و ایستاد تا عمل تمام شود.

خاطرات این کتاب به واسطه رفاقت،‌صمیمیت و نزدیکی حجت الاسلام شیرازی به سردار دل ها بسیار خواندنی و قابل تامل است.

در واقع سال ۱۳۶۱ در حمیدیه‌ اهواز، شروع دوستی رقم خورد. قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ثارالله سخنران بود و علی شیرازی روحانی گردان شهید باهنر، شنونده. همانجا عشق حاج‌ قاسم به دلش نشست. فروردین ماه سال ۶۵ دوستی شکل همکاری به خود گرفت و حاج‌ قاسم، مسئولیت تبلیغات لشکر را به علی شیرازی سپرد. این همراهی پس از جنگ ادامه داشت؛ حجت‌الاسلام علی شیرازی سال ۱۳۸۱ به عنوان مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه پاسداران منصوب شد. ارتباط او با سردار سلیمانی در مراسم بزرگداشت یاد و خاطره شهدا و خاطرات جنگ ادامه یافت. شهریور سال ۱۳۹۰ به خواست سردار سلیمانی، علی شیرازی، مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس شد. علی شیرازی ۸ سال در این سمت به همراه سردار سلیمانی انجام وظیفه کرد. به گفته او، در این ۸ سال همانند روزهای جنگ خود را سرباز سردار سلیمانی می‌دانست.

نکاتی که در این کتاب از سبک زندگی سردار، رفتار او با خانواده شهدا، نحوه تربیت و برخورد با فرزندانش و … بیان شده است خاطراتی درجه یک است که در کمتر کتابی از ایشان به چشم می خورد و همین نکته این کتاب را بسیار خواندنی کرده است.

قلم کتاب و سبک روایت نیز به گونه ای است که غرق در کتاب می شوید و صفحه به صفحه با کتاب پیش می روید، بدون آنکه متوجه گذر زمان شوید.

بخشی از کتاب حاج قاسمی که من می شناسم

وقتی گوشی را گذاشت،‌خودش برایم توضیح داد که زینب به کارهای مربوط به خانواده شهدا علاقه مند است. آقای حسنی می خواهد در اوج با او همکاری کند؛ مخالفت کردم. نمی خواهم در کارهای مربوط به نیرو وارد شود. گفتم “اجازه بده خودم در کار شهدا به کارش بگیرم”. گفت: “نه. شما هم مرتبط با نیرو هستی، موافق نیستم!”. داشتم مزه مزه می کردم حرفی بزنم، گفت: خانه ام را در کرمان اجاره داده ام. پولش را می دهم به خانمم. مهمان های زیادی به خانه ام می آیند، خیلی از آن ها، مربوط به نیروی قدس است. برخی افراد هر سال پولی به من می دهند؛ آن پول را خرج خانواده ی شهدا می کنم. آن را هم توی زندگی ام نمی آورم. خرج زندگی را خدا می رساند.

می دانستم جز حقوق دریافتی دیگری ندارد و یک دلار حق ماموریت یا اضافه کار نمی گیرد. گفت: تا در کرمان بودم، مبل نداشتم. به تهران که آمدم، به خاطر مهمان ها،‌مبل خریدم. هر وقت بچه ها را به اردوگاه (تفریحگاه نیرو) می برم،‌می گویم هر چه توی اتاق هست،‌ باید حساب شود؛‌همه را حساب می کنم.

گفت: توی خانه سنتی عمل می کنیم. گاهی از روستا برایم روغن و نان و این طور چیزها می آورند و وسایل زندگی ام را تامین می کنند. مثل روحانیت که مردم آن ها را تامین می کنند، مرا هم مردم تامین می کنند.

شاید حاج قاسم، بعضی حرف ها را می زد تا توی تاریخ بماند. همان جا به او گفتم: این ها باید به پاسدارهای جدید گفته شود تا بدانند فرمانده شان چطور زندگی می کند.

خرید کتاب حاج قاسمی که من می شناسم

شما می توانید کتاب خاطرات حجت الاسلام علی شیرازی از زندگی مردی که داغ شهادت او هنوز زنده است را به صورت آنلاین از سایت کتاب آیه تهیه نمایید.