تخفیف!

حسین پسر غلامحسین

۶۸,۰۰۰ تومان

نامعلوم 0
  • مشاوره حین خرید کتاب

  • همکاری با ناشرین معتبر

  • ارسال به کل کشور

اشتراک گذاری:
بیشتر
نویسنده

مهری پورمنعمی

کتاب

ایرانی

تعداد صفحه

320

قطع کتاب

رقعی

نوع جلد

شومیز

ناشر

وزن

343 گرم

کتاب حسین پسر غلامحسین خاطرات سردار شهید اسلام “شهید محمد حسین یوسف الهی” از تولد تا شهادت است. شهیدی که سردار دل ها ” شهید حاج قاسم سلیمانی” وصیت کرده بود، در کنار او در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شود.

این کتاب که در 5 فصل توسط مهری منعمی پور به نگارش در آمده است، بازنویسی و تکمیل شده کتاب نخل سوخته است که به همت کنگره بزرگداشت سرداران و هشت هزار شهید استان کرمان در سال 67 برگزار شده بود.

 

فصل یک و سه کتاب حسین پسر غلامحسین با بیانی ساده و روان به بازگویی خاطرات مادر شهید یوسف الهی پرداخته و فصل دو و چهار کتاب خاطرات هم رزمان، دوستان و خانواده شهید است.

در فصل پنج کتاب نیز عکس ها،‌ یادداشت ها و مستندات اختصاص یافته است.

 

شهید یوسف اللهی که به عنوان نیروی واحد اطلاعات عملیات به جبهه نبرد حق علیه باطل شتافته بود،‌ بعدها به عنوان جانشین لشکر 41 ثارالله به فعالیت ادامه و 5 مرتبه در جبهه در عملیات های مختلف مجروح شد و سرانجام بر اثر مصدومیت ناشی از بمباران شیمیایی در عملیات والفجر 8 در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران به شهادت رسید.

 

حسین پسر غلامحسین از زبان سردار سلیمانی:

به نظر من در شهر کرمان، گل سر سبد بسیجیان که مثل یک گل همه پروانه ها را دور خودش جمع کرده بود و از مخلصین و منتظران شهادت بود،‌محمدحسین یوسف الهی بود که در جبهه ها مشهور به حسین بود. او فردی بود که همه عمرش را وقف جنگ کرد.

هر معبری که حسین مسئولش بود، از موفق ترین معبرها بود. اهل مرخصی نبود و بیشترین مرخصی های او در دوران مجروحیت هایش بود.

محمدحسین خیلی عارف بود، واقعا یک غوغایی بود در محمدحسین. اگر هم کسی با او دوست میشد،‌درونش را کسی نمی توانست درک کند.

 

برشی از کتاب حسین پسر غلامحسین:

حرفی را که یک شب توی خانه به طور خصوصی به من گفت،‌فراموش نمی کنم. من سرباز بودم و به مرخصی آمده بودم. نیمه های شب رسیدم.

خانه ما اتاقی داشت که هر وقت من و محمدحسین نیمه های شب از منطقه می آمدیم،‌برای اینکه اهل خانه بیدار نشوند،‌بی سرو صدا به آنجا می رفتیم.

هنوز یک ساعتی نگذشته بود که دیدم آقا محمدحسین آمد تو. هر دو از دیدن یکدیگر خوشحال شدیم. من بلند شدم و با ایشان روبوسی کردم و بعد هر دو نشستیم و مشغول صحبت شدیم. هم محمدحسین خسته بود و هم من. زیاد نمی توانستیم بیدار بنشینیم. محمدحسین پتویی برداشت و به گوشه ای از اتاق رفت،‌خوابید و طبق عادت همیشگی اش پتو را روی سرش کشید. ده دقیقه ای نگذشته بود که سرش را زیر پتو بیرون آورد و بی مقدمه گفت: “هادی هیچ وقت تا به حال شده جایگاه خودت را ببینی؟”
من حقیقتا یکه خوردم. گفتم: یعنی چی جای خود را ببینم؟

گفت یعنی جای خودت را ببینی که چطور هستی،‌کجا هستی؟
من که اصلا از حرف هایش سر در نمی آوردم با تردید گفتم: ….

 

خرید کتاب حسین پسر غلامحسین

شما می توانید کتاب حسین پسر غلامحسین، خاطرات شهید حسین یوسف اللهی از زبان مادر، خانواده،‌دوستان و همرزمان شهید را از سایت کتاب آیه، پخش کننده اصلی این کتاب در سطح کشور با کمترین هزینه ارسال تهیه نمایید.

 

نظرات کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “حسین پسر غلامحسین”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

©کلیه حقوق این وبسایت متعلق به کتاب آیه است.